خدایا تو چه کرده ای..؟؟
09 بهمن 1399 توسط زینب رضایی مهر
خدایا تو چه کرده ای…؟
شخصی در خیابان صفی از گدایان را دید.
لحظاتی بعد چند نفر را دید که دچار نقص جسمی و ذهنی بودند.
او به جمعیت انسانهای رنج کشیده نگاه کرد ,
صدایش را بلند کرد و خطاب به خداوند ناله کنان گفت:
خداوندا چطور ممکن است که خالق مهربانی مانند تو این چیزها را ببیند و هیچکاری برایشان نکند؟
تا شب در همین فکرها بود. شب هنگام در خواب انگار همان صحنه ها را دوباره دید و همان سوال را از خدا پرسید.
بعد از سکوتی طولانی صدای خدا را شنید که می گفت:
من کاری برای شان کرده ام ,
من تو را برایشان سالم و توانا آفریده ام…!!
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آنکه از تو نیاید هیچ کار
????